loading...
شعر
پیرانی بازدید : 846 1393/07/26 نظرات (0)

به نام یزدان بی همتا

تولد و مرگ:

مولانا محمد اکرم غنیمت پنجابی(کنجاهی)از شاعران  قرن دوازدهم هجری زبان فارسی است.اجداد او اصالتاً اهل شام بودند که بعدها به شبه قاره ی هند مهاجرت کرده و ساکن منطقه ی پنجاب شدند،غنیمت نیز در پنجاب به دنیا آمد.پدر او"نذر محمد"نام داشت که مفتی کنجاه بود.

غنیمت اصول و روش شاعری را نیز نظر "میرمحمد زمان راسخ"فرا گرفت.با توجهی هر چند کوتاه در دیوان غنیمت پنجابی،می توان به تمرکز او به عرفان و تصوف پی برد.علت این امر نیز بیشتر به خاطر ارادت ایشان به "شیخ عبدالقادر گیلانی"است.

"غنیمت پنجابی" در سال ۱۱۵۸ در پنجاب دار فانی را وداع گفت. تربت ایشان در کنجاه،زیارتگاه عاشقان و عارفان است .


ویژگی های شعری و زبانی غنیمت پنجابی:

با گلگشتی در دیوان او،پی میبریم که با یکی از شاعران سبک هندی مواجهیم.سبک شعری او حالتی زیبا و اعتدال گونه دارد.شیوه ای که بیشتر در اشعار"بیدل دهلوی" و "ناصرعلی سرهندی"دیده می شود!

در اشعار غنیمت،ابهامی ملایم و معتدل وجود دارد.ابهامی که تنها با توجه بیشتر در واژه ها شکسته شده و معنا و مفهوم  آن نمایان می شود.این نوع ابهام،باعث ملاحت و گیرایی شعر شده و درگیری ذهن خواننده با شعر را به همراه دارد.در مقابل،تمثیل و مقارنه در اشعار غنیمت جایی ندارد،در حالی که در اشعار دیگر شاعران سبک هندی بسیار به چشم می خورد.ولی تجسیم (تشخیص )،حس آمیزی،متناقض نمایی و اغراق های دلربا در اشعار غنیمت فراوان یافت می شود که باعث زیبایی و احساسی تر شدن اشعارش می شود.

از ویژگی های دیگر اشعار غنیمت می توان به این موارد اشاره کرد:

پرداختن به مضمون های تازه و بدیع،استفاده از وزن های غریب و کم کاربرد،به کارگیری قافیه های تنگ و ردیف های بلند و... .در غزلی،از تنگی قافیه- یا به سیاق هندی قافیه تنگی- به نیکو چنین تعبیر می کند:

نگاه دار "غنیمت"!عنان ادهم کلک

که هست قافیه ی تنگی ز کوچه ی تنگی ها

 


اشعار و دیوان شعری غنیمت:

بیشتر اشعار غنیمت،غزل است.در حقیقت او شاعری غزلسرا است که مهارت خود را نیز به خوبی توانسته در غزل نشان دهد.

اما چند قصیده نیز در پایان دیوان وی وجود دارد که در مدح و منقبت حضرت محمد مصطفی(ص) و نیز در مدح شیخ عبدالقادر گیلانی است.زبان قصاید غنیمت،با غزل هایش تفاوتی ندارد.به طور کلی تنها تفاوت غزلیات و قصاید غنیمت تنها در تعداد ابیات است!.

اما مثنوی نیرنگ عشق.این مثنوی عارفانه که نام دیگرش،"عزیز و شاهد"است با مناجات خدا و نعت رسول اکرم(ص)آغاز می شود و پس از منقبت شیخ عبدالقادر گیلانی و شاه صلح محمد و مدح اورنگ زیب عالمگیر،به بیان روایت عاشقانه ی"عزیز و شاهد" می پردازد.دو بیت از این مثنوی،با نهایت زیبایی از فرجام عشق سخن می گوید:

مبادا هیچ دل بی عشق بازی

اگر یاشد حقیقی یا مجازی

مجاز آیینه دار روی معنی است

سر این جاده هم در کوی معنی است

در این مثنوی،به وضوح می توان به  تاثیر مثنوی های مشهوری چون "خمسه ی نظامی گنجوی" و "هفت اورنگ جامی" پی برد.با این حال می توان گفت که این مثنوی در زمینه ی حکایت پردازی،توفیقی ندارد و در مقایسه با غزل های غنیمت،حرفی برای گفتن ندارد.


عرفان و دین در زندگی و اشعار:

غنیمت شاعری است که عرفان و اسلامش دستخوش جریانات نبوده است.همین قدر کافی است که بگوییم هیچگاه به خاطر صله و جایزه شعر نسرود و به شاعر یا ناظم درباری تبدیل نشد.او همانند دیگر عارفان حقیقی و صادق،به ریا و نفاق نفرت می ورزد و در اشعارش به زاهد و شیخ و محتسب حمله می کند و جملات زیبا و ماندگاری نثارشان می کند.او زاهد را گاه به دیوار مانند می کند و گاه به جغد.در هر صورت آن ها را سیاه و سنگدل می داند:

یار در سایه ی زهاد سیه کار نشست

آفتاب آمد و در سایه ی دیوار نشست

*****

ما حال خود به زاهد،گفتیم و هیچ نشیند

حرفی است این که گویند دیوار گوش دارد

*****

تا توانی راه در میخانه زاهد را مده!

جغد خواهد کرد ویران خانه ی آباد را

*****

زاهدان خشک از دولت به خود بالیده اند

شربتِ دینار نافع شد به این بیمارها

او از منظری دیگر، سجده ی عاشقان و سجده ی زاهدان رامتفاوت از یکدیگر می داند:

سجود زاهدان و عشق بازان فرق ها دارد

چه نسبت سر به خاک افکنده را با خاک بر سرها !

در ابیات دیگری،ادا و اطوارهای شیخ و محتسب را بیان می کند:

از باده،منع خلق کند،شیشه در بغل

آه،آن زمان که پرده برافتد ز کار شیخ !

*****

شیخ،نادانسته لاف خاکساری می زند

دیدمش تا سینه پنهان در غبار کین خویش


عشق در اشعار غنیمت پنجابی:

عشق،بارزترین موضوع در اشعار غنیمت است.عشقی که بیشتر حالت حیرت و شیدایی را دارد،برخلاف دیگر شاعران که بیشتر از حسرت و دلتنگی سخن می گویند:

چو چشمم بود امشب،خوابگاه یار آغوشم

نمی دانم به خوابش دیده ام،یا دیده ام خوابی!

گاهی نیز بغض های عاشقانه ای در اشعارش به زیبایی دیده می شود:

عشق جز دیده ی نمناک ندارد ثمری

پیش رَس!میوه ی این باغچه بادام تر است

*****

ز آتش عشق،جگرسوزی بود تخمیر من

می کشد نقاش آهی،گر کشد تصویر من

جاده ی عشق،بی پایان است.این جاده با نابودی عاشقان از بین نمی رود،بلکه تکثیر می شود:

نگردد قطع،هرگز،جاده ی عشق از دویدن ها

که می بالد به خود این راه چون تاک از بریدن ها


http://s1.picofile.com/file/6894930580/ophujdftrh_tggh.gif  واژگان کلیدی: زندگینامه غنیمت پنجابی،زندگی نامه غنیمت پنجابی،بیوگرافی غنیمت پنجابی؛غنیمت پنجابی که بود؟،غنیمت پنجابی کیست،غنیمت پنجابی که بود،مقاله ای درباره ی غنیمت پنجابی،نقدی بر آثار غنیمت پنجابی،معرفی کامل غنیمت پنجابی،غنیمت کنجاهی.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
به خاطر نبود امنیت برای حفظ نوشته هایمان در رزبلاگ،تمامی نوشته ها را به سایت منتقل کرده ایم ما را در آدرس جدید دنبال کنید : www.poempersian.ir
اطلاعات کاربری
نظرسنجی
شما چه شعری را می پسندید؟
آمار سایت
  • کل مطالب : 1544
  • کل نظرات : 372
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 49
  • آی پی دیروز : 216
  • بازدید امروز : 284
  • باردید دیروز : 925
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 284
  • بازدید ماه : 19,492
  • بازدید سال : 89,313
  • بازدید کلی : 3,446,847