loading...
شعر
پیرانی بازدید : 539 1392/09/15 نظرات (0)

 

 



 

مطالب به سایت منتقل شده است



 

برای خواندن این مطلب ، اینجا را کلیک کنید



 

 

 

 

 

 


http://s1.picofile.com/file/6894930580/ophujdftrh_tggh.gif  واژگان کلیدی: داستان کوتاه کوهنورد،داستانی درباره ی کوهنوردی،داستانک حادثه برای کوهنورد،قصه ای در موضوع حادثه ی ناگوار برای کوهنورد،داستان کوتاهی درباره ی امید به خدا،داستانک تکیه کردن به پروردگار،داستانی درباره ی ناامیدی از کمک خدا،داستان بی تفاوت شدن نسبت به قدرت و حکمت خدا.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط یزدان در تاریخ 1394/07/07 و 0:48 دقیقه ارسال شده است

سلام
با تشکر از داستان زیباتون من این داستان رو شنیده بودم.و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم سرچ کردم اینجا پیداش کردم بسیار زیباست فقط از دوستان عزیزی که مطلب رو گذاشتن خواهش دارم در رابطه با منبا این داستان و راوی آن تحقیق کنن...
ایا داستان در شاهنامه نوشته شده یا واقعیت دارد اگه دارد اتفاقان شب گذشته رو از کجا میدونن اینجاش برام سواله!
با تشکر
پاسخ : سلام آقا یزدان.متاسفانه منبع این داستان یادم نیست و هیچ خبری ندارم.


کد امنیتی رفرش
درباره ما
به خاطر نبود امنیت برای حفظ نوشته هایمان در رزبلاگ،تمامی نوشته ها را به سایت منتقل کرده ایم ما را در آدرس جدید دنبال کنید : www.poempersian.ir
اطلاعات کاربری
نظرسنجی
شما چه شعری را می پسندید؟
آمار سایت
  • کل مطالب : 1544
  • کل نظرات : 372
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 216
  • بازدید امروز : 184
  • باردید دیروز : 925
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 184
  • بازدید ماه : 19,392
  • بازدید سال : 89,213
  • بازدید کلی : 3,446,747