شعری از دونالد جاستیس نویسنده : کیارش پیرانی | بازدید : 873 | نظرات | دسته بندی : شعر های ترجمه شده به فارسی(شعر ادبیات جهان) , به این یکی ژاکتی پوشاندند این یکی را به خانه فرستادند به این یکی گوشت و نان دادند اما نخورد ! و این یکی همهی روز فریاد میزد : نه نه نه نه !!! این یکی طوری به پنجره نگاه میکرد که انگار دیوار است این یکی چیزهایی را میدید که نبودند و این یکی چیزهایی را که بودند و این یکی همهی روز فریاد میزد : نه نه نه نه !!! این یکی خودش را پرنده میدید این یکی سگ و این یکی خودش را انسان میدانست یک انسان معمولی و این یکی همهی روز فریاد میزد : نه نه نه نه !!! "برگردان:سینا کمال آبادی" واژگان کلیدی:اشعار دونالد جاستیس،نمونه شعر دونالد جاستیس،شاعر دونالد جاستیس،شعرهای دونالد جاستیس،شعری از دونالد جاستیس،یک شعر از دونالد جاستیس،شعرهای ترجمه شده به فارسی دونالد جاستیس،سروده های برگردان به پارسی دونالد جاستیس،دونالد جاستيس،شاعر آمریکایی،شعر شاعر کشور آمریکا،شاعر ایالات متحده آمریکا. Donald Justice،poems،quotes